کتاب هنر دستیابی کتابی متفاوت در زمینه رسیدن به عملگرایی است. افراد زیادی هستند که دانش تخصصی خوبی دارند؛ اما نمیتوانند از آن بهرهای ببرند.
ممکن است وقتیکه موضوعی را از هر طریقی -مثل مطالعه کتاب، شرکت در یک کلاس و…- یاد میگیریم، خودمان را متخصص آن حوزه معرفی کنیم و حتی به دیگرانی که به منابع مشابه ما دسترسی ندارند، مشورت دهیم.
اگر دانشآموز یا دانشجو بودهاید و یا هستید، احتمالاً با من همنظر باشید که شکاف زیادی بین کسب علم و پیادهسازی آن وجود دارد. اغلب افراد، تازه بعد از پایان دوره تحصیل خود متوجه میشوند که چه دانشهای مکملی را نیاز داشتهاند؛ اما به سراغ کسب دانش مدنظر نرفتهاند.
از طرفی وقتی قرار است کاری را انجام دهیم، تازه عیار دانش ما مشخص میشود. در حالت طبیعی از انجام کار فراری هستیم. دلیل این اتفاق میتواند موارد مختلفی را در بر گیرد. مواردی مانند ترس از شکست، ترس از مقایسه شدن با دیگران، ترس از دست دادن منابع، ترس از قبول مسئولیت و مواردی از این دست باعث میشوند که ما تا پای عمل کردن برویم؛ اما اقدامی را انجام ندهیم.
همانطور که گفتیم، ما انسانها تمام تلاش خود را میکنیم تا از زیرِ بار عمل کردن، فرار کنیم. کتاب هنر دستیابی دقیقاً به موضوع عملگرایی میپردازد و موانعی که بر سر راه عملگرایی قرار دارند را شناسایی میکند. با این روند، شما بهراحتی میتوانید موانع مختلف را ببینید و از سردرگمی و احساس ناتوانی خلاص شوید.
همچنین ساختار اصلی این کتاب بر مبنای تمرینهای مختلف بنا شده است و شما برای استفاده حداکثری از این کتاب، باید تمرینهای آن را انجام دهید. علاوه بر موارد گفته شده، در کتاب هنر دستیابی با ذهنیتهای اشتباه درباره عملگرایی آشنا میشویم. در ادامه قرار است مهمترین بخشهای این کتاب را با هم بررسی کنیم:
عملگرایی، گمشدهای مهم
در حالت کلی افراد برای حل مشکل، دانش مورد نظر را کسب میکنند؛ اما تنها زمانی میتوانیم ادعا کنیم «کاری را بلد هستم» که نتیجه کار خود را به دیگران نشان دهیم. بهعنوانمثال یک فوتبالیست را در نظر بگیرید. پس از کشف استعداد و داشتن تسلط اولیه، این فرد تازه به آغاز مسیر خودش نزدیک شده است.
یک فوتبالیست قبل از اولین بازی رسمی، نیاز به نشان دادن عیار خود دارد. ابتدا باید بر روی اصول اولیه تسلط کافی پیدا کند تا بتواند وارد فضای تمرین شود. حال زمان آن رسیده است که کوچکترین موارد -پاس کوتاه، دفع توپ، ضربه سر و …- را بارها و بارها تمرین کند.
پس از گذشت سالها و یادگیری اصول ورزش فوتبال، تازه نوبت به اثبات خودش میرسد که باشگاههای حرفهای به یک بازیکن مسلط و با خطاهای نزدیک به صفر علاقه نشان میدهند. حتی اگر بازیکنی به تیم اصلی راه پیدا کند، ابتدا در بازیهای درون تیمی، سپس بازیهای دوستانه و بعد بهعنوان بازیکن در بازیهای رسمی به کار گرفته میشود.
این بازیکن پس از سالها تمرین و انجام اشتباهات زیاد، اصلاح اشتباهات و مجدداً بازی کردن به این سطح از فوتبال رسیده است؛ اما چطور؟ در اینجا نیاز به بررسی عنصر مهم دیگری داریم.
تفکر طراحی
تا اینجا متوجه شدیم که فاصله زیادی بین کسب دانش و پیادهسازی آن وجود دارد. بهطور کلی هدف از کسب دانش، دستیابی به نتایج بهتر است و برای رسیدن به نتایج بهتر، نیاز به عملگرایی داریم.
تفکر طراحی آن بخشی است که مسیر شفافتری را در اختیارمان قرار میدهد. هر چه هدف شفافتری داشته باشیم، مسیرهای مختلف رسیدن به آن مشخصتر هستند. تفکر طراحی از بخشهای مختلفی تشکیل شده است که در ادامه با هم به بررسی آنها خواهیم پرداخت:
تعریف مسئله: در ابتدا نیاز است که مسئله را شفاف بازگو کنیم. مثلاً اگر نیاز به پول بیشتری داریم، برای خودمان آن را شفاف کنیم که چقدر پول بیشتر کافی است و مسائل من را حل میکند.
ایده پردازی: در این مرحله -برای مسئلهای که آن را شفاف کردهایم- نیاز به ارائه راهحل داریم. در ادامه مثال بالا، اکنون میتوانیم پیشنهادهای مختلف را بررسی کنیم.
یکی از کارهایی که اغلب افراد انجام میدهند، اضافهکاری است. یا میتوانیم در کنار کار اصلی خود، کار دیگری را آغاز کنیم. حتی ممکن است وام بگیریم. لیست ایدهها میتواند باز هم ادامه پیدا کند و گزینههای دیگری نیز به این لیست افزوده شود.
ساختن نمونه اولیه: اکنون که مسئله را شناختیم و راههای مختلفی را پیشنهاد کردیم، یکی از گزینهها را انتخاب و شروع به ساخت اولین نمونه میکنیم. مثلاً تصمیم میگیرم که اضافهکاری کنیم.
در این مرحله این تصمیم -اضافهکاری- را در برنامه خود میگنجانیم و برایش برنامه کامل و مجزایی را تعیین میکنیم.
آزمایش: اکنون که اطلاعات کاملی از مسئله و راههای حل مسئله را پیدا کردهایم، نیاز به اجرای آن داریم و در این مرحله، کاری که بررسی کردهایم و روی کاغذ جواب میدهد را اجرا میکنیم.
بازخورد و اصلاح: پس از انجام کامل کار، نیاز به بازخورد و اصلاح داریم. مثلاً اگر اضافهکاری را برای چند روز انجام دادهایم، نیاز به بررسی داریم که چه تأثیری روی زندگی من گذاشته است؟ چه آسیبهایی برای من داشته است؟ و در یک کلام آیا مفید بوده است؟ و اگر جواب این سؤالها را بدانیم و این روند برایمان مفید بوده باشد، تازه به سراغ اصلاح روند و ارائه نسخه باکیفیتتر میکنیم.
تفکر طراحی رُکن مهمی در زندگی است که در کتاب هنر دستیابی بهخوبی به آن اشاره شده است؛ اما تفکر طراحی بهتنهایی کافی نیست و به موارد بیشتری نیز نیاز داریم.
دلایل چَرند هستند!
همه ما در طول زندگی از دلایل برای توجیه کارهای نکرده خود استفاده کردهایم. دراینبین شاید عدهای از ما توانستهاند شرایط خود را بهبود ببخشند و در مواجه با دلایل، بهتر عمل کنند؛ اما همچنان عده زیادی از دلایل استفاده میکنند.
ما انسانها برای موارد مختلفی مانند دیر رسیدن به قرار ملاقات، انجام ندادن کار در زمان تعیین شده و یا رعایت نکردن قوانین مختلف، لیست بلندی از بهانهها را به همراه داریم. از معروفترین بهانه میتوان به ترافیک سنگین، مسائل خانوادگی، نداشتن وقت و بسیاری از موارد مشابه اشاره کرد.
اما سؤال اساسی اینجاست که چرا با اینکه میدانیم کار باید انجام شود و هیچ دلیلی قانعکننده نیست -حداقل برای زمان طولانی- باز هم با آوردن دلایل مختلف، سعی در قانع کردن خود و دیگران داریم؟
اهمیت داشتن سؤال خوب
تا اینجا متوجه شدیم که دلایل چرندند و در اینجا به اثبات این ادعا میپردازیم. حتماً این جمله را شنیدهاید که نپرسیدن عیب نیست، ندانستن عیب است!
سؤال پرسیدن ابزاری عالی برای رسیدن به نیاز واقعی است. به همین دلیل، مهم است که از خود و دیگران چه سؤالی میپرسید. یکی از شیوههای رایج سؤال پرسیدن، طرح سؤالی با واژه چرا است.
- چرا دوباره دیر به کلاسم رسیدم؟
- چرا دوباره قرار کاری خودم را فراموش کردم؟
- چرا برای ارائه کارم وقت کم آوردم؟
- و …
همچنین مغز، استاد گول زدن است و اولین نفری که از مغزمان گول میخورد، خودمان هستیم. وقتی از خودمان میپرسیم که مثلاً چرا به کلاس دیر رسیدم؟ عموماً جوابهایی از این قبیل که دیشب خسته بودم یا فاصله زیادی بود و یا حتی من حق دارم استراحت کنم از جمله پرتکرارترین جوابها هستند.
از طرفی این مدل سؤال پرسیدن، مهر تأییدی بر درست بودن دلایلی دارند که اساساً چرندند. برای فاصله گرفتن از این نوع رفتار که مدام خودمان را اسیر اشتباهات کنیم و با آوردن دلایل، سعی در منطقی جلوه دادن آنها داریم؛ نیاز به صداقتی بیرحمانه با خودمان داریم.
متأسفانه داشتن صداقت بیرحمانه اصلاً راحت نیست؛ اما برای نتیجه گرفتن از کتاب هنر دستیابی و بعد از آن در کلیه مراحل زندگی، نیاز به این نوع صداقت داریم و مدام باید مُچ خودمان را بگیریم.
اهمیت کار تیمی
یکی از دغدغهها مهم افراد، کار کردن در قالب یک تیم است. تعلق داشتن به یک گروه یکی از شیوههای مهم برای نشان دادن وجوه انسانی است. همانطور که در مثال فوتبالیست هم اشاره کردیم، یادگیری نیاز به عمل کردن دارد و عمل کردن هم الزاماً با پیروزی همراه نیست و خیلی از مواقع ممکن است که شکست بخوریم.
کار کردن در قالب تیم به این جهت مهم است که منجر به اتفاقات خوبی برای ما خواهد شد. ما انسانها نیاز به بودن در یک تیم داریم. امروزه با توجه به اهمیت بیشتر این موضوع، متأسفانه افراد کمی کار کردن در یک تیم را بلد هستند.
واقعیت این است که در دنیای جدید، ما به دیگران نیاز داریم و با کار کردن با دیگران است که شانس بیشتری برای رسیدن به دستاوردهای بزرگ داریم؛ اما قبل از آن نیاز به یک مورد مهم داریم. مهمترین نکتهای که از کار تیمی یاد خواهیم گرفت مسئولیتپذیری است.
مسئولیتپذیری را فراموش نکنید!
برای رسیدن به موارد بالا ، نیاز به مسئولیتپذیری داریم. عموماً به این دلیل از زیر بار مسئولیت فرار میکنیم چون واقعاً بار سنگینی دارد.
نیاز داریم که مسئولیت خود را بشناسیم و تبدیل به فردی مسئولیتپذیر شویم. بار دیگر به مثال فوتبالیست بر میگردیم. همان فوتبالیستی که تا اینجا درباره روندی که طی کرده بود، صحبت کردیم. اگر همان فوتبالیست جلوی دروازه خالی توپ را گل نکند، چه حرفهایی میشنود؟
یک فوتبالیست، یک بازیگر، یک دکتر، یک مهندس و یا هر فردی که در هر حیطهای کار میکند، بهاندازهای که مسئولیت قبول میکند، پول بیشتری دریافت میکند. گرانترین پزشکان کسانی هستند که زیر بار سختترین عملها میروند و اتفاقاً از آنها سربلند بیرون میآیند.
نکته آخر!
کتاب هنر دستیابی نوشته برنارد راث مناسب همه کسانی است که میخواهند یکبار برای همیشه به خیالبافی خود پایان دهند. این کتاب برای همه کسانی نوشته شده است که عنصر مهم عملگرایی برای رسیدن به زندگی غنیتر را فراموش کردهاند و دل به یادگیری بیشتر بستهاند.
فراموش نکنیم که با انجام دادن و خَلق است که میتوانیم عیار یادگیری خود را بسنجیم؛ پس اگر تا امروز به این امید که «دانش کسب میکنم تا زندگی بهتری داشته باشم» زندگی کردهاید، لحظهای دست نگه دارید و در مسیری که حرکت میکنید، قدری تأمل به خرج دهید.
تهیه کتاب هنر دستیابی
تمام موارد گفته شده تنها بخشی از کتاب هنر دستیابی را شامل میشوند. اکنون که با بحث مهم عملگرایی آشنا شدهاید، پیشنهاد میکنیم که برای رسیدن به سطح مناسبی از عملگرایی، مطالعه کامل این کتاب و اجرا کردن آن در زندگی را جدی بگیرید. در ادامه لینک دسترسی به کتاب را قرار خواهیم داد:
کتاب هنر دستیابی نوشته برنارد راث در ایران توسط سید ساجد متولیان ترجمه و در انتشارات آریاناقلم چاپ شده است. شما میتوانید با مراجعه به لینک زیر نسبت به تهیه این کتاب ارزشمند اقدام کنید.
سلام .
معرفی کتاب دستیابی ،بسیار مفید بود .
متشکرم
سلام
از بابت این موضوع بسیار خوشحال هستم. با باشگاه تغییر همراه باشید، کتابهای کاربردی دیگری نیز بهزودی در مجله باشگاه تغییر منتشر خواهند شد.