🕘 بیش از ۱۲ ساعت آموزش صوتی و تمرین
👨🏻🏫 دکتر علی صاحبی
📅 تاریخ بهروزرسانی: ۶ اردیبهشت ۱۴۰1
🧬 جهت آشنایی کامل با باشگاه آنلاین و نحوه استفاده از دورههای آن، اینجا کلیک کنید!
روانشناسی مثبتگرا
اگر با وجود اینکه مشکل خاصی ندارید، احساس شادکامی و رضایت نمیکنید یا اگر معنی لذت از کار و لحظهٔ حال را آنگونه که بایدوشاید احساس نمیکنید و خواهان تجربهٔ بیشتر در زندگی هستید؛ روانشناسی مثبتگرا پیشنهاد خاص ما به شماست.

روانشناسی مثبتگرا را چطور تعریف میکنید؟
چند وقت پیش از دوستان زیادی سؤال پرسیده بودیم که روانشناسی مثبتگرا را از دیدگاهشان تعریف کنند تا ببینیم که این رویکرد چقدر در بین مخاطبانمان که اتفاقاً با خیلی از مفاهیم روانشناسی آشنا هستند؛ نفوذ داشته است. در ادامه به چند تعریف که برایمان نوشتهاید، خواهیم پرداخت:
همین عقیدهای که مدام به شما میگویند به چیزهای مثبت فکر کنید و مثبت بیندیشید
از افکار منفی در زندگی اجتناب کنید
در همه مسائل به نیمه پر لیوان نگاه کنید
دیدگاهی که سرشت همه انسانها را مثبت و پاک میبیند
نتایج خوب را بزرگتر از نتایج بد جلوه بدهید
به خود امید واهی بدهید
من حقیقتاً نتوانستم با این روانشناسی مثبت شما ارتباط برقرار کنم، چون ترجیح میدهم که مشکلاتم را حل کنم تا اینکه بگویم همهچیز عالی، مثبت و خوب است
یعنی همهچیز را به گوش راستمان دایورت کنیم و غم زمانه مخوریم
مغزمان را تعطیل کنیم و خیلی فکر نکنیم
روانشناسی زرد
ناپلئون هیل
باید بگویم، هیچکدام از این جملات، جواب درستی برای مفهوم روانشناسی مثبتگرا نیستند. درواقع این دوستان، مفهوم روانشناسی مثبتگرا و مثبتاندیشی را باهم اشتباه گرفتهاند. شاید دلیل این موضوع اسم شبیه به هم است.
همچنین برای درک تفاوت بین این دو تعریفِ کاملاً متفاوت، پیشنهاد می کنیم که ادامهٔ این نوشته را با دقت بیشتری بخوانید.
مثبت اندیشی یعنی چه؟
مثبت اندیشی حدود یک قرن در جهان قدمت دارد و شاید بتوان شروع آن را به ناپلئون هیل و کتاب «بیندیشید و ثروتمند شوید» نسبت داد. از طرفی کتابها و مجموعه محصولاتی که در جهان تحت عنوان «راز» ارائه شدند نیز حاصل این نوع نگرش است.
خیلی از سخنرانان انگیزشی که روی استیجهای باشکوه هیاهو میکنند و شما را بهپیش میرانند هم متعلق به این نوع طرز فکر هستند.
برایتان آرزوی شادی و ثروت میکنیم؛ اما ما با مثبتاندیشی بیشتر از همین چندجملهای که خواندید کاری نداریم. چراکه شواهد بسیاری وجود دارد که میگویند این نوع مثبت اندیشی، خیلی قابلاتکا نیست و آموزههایش به همان میزانی که برای بعضی مفید و مؤثر بوده است، برای بسیاری دیگر بینتیجه و بی کاربرد است.
از آنجایی که موضوع بحث ما مثبتاندیشی نیست، بهتر است خیلی سریع به سراغ روانشناسی مثبتگرا برویم که یکراه حل خیلی عالی و علمی برای خودشکوفایی، پرورش توانمندیها و بالا بردن کیفیت زندگی است.
شروع داستان روانشناسی مثبتگرا
روانشناسی مثبت با مقالهای از مارتین سیلیگمن (Martin E. P. Seligman) و میهالی چیکسنتمیهالی (Mihaly Csikszentmihalyi) با همین عنوان در سال ۲۰۰۰ پا به عرصه روانشناسیِ علمی گذاشت.
هرچند مارتین سیلیگمن میگوید «داستان شروع روانشناسی مثبتگرا هنوز مانند یک راز کشف نشده باقی مانده است»؛ اما اهل نگارش و علم خیلی حرف او را جدی نمیگیرند و شروع ماجرا را به همین مقاله نسبت میدهند.
داستنا از اینجا آغاز میشود که روانشناسان برای مدتیهای طولانی تحت تأثیر جنگ جهانی دوم و آسیبهای روانی جنگ بر مردم، قرار گرفته بود. تعداد زیاد بیماران روحی و همچنین بودجهٔ زیادی که ارتش آمریکا برای درمان بیماران روانی کنار گذاشته بود، تمرکز همهٔ روانشناسان را به سمت بهبود بیماریهای روانی کشانده بود. آنقدر که درمان اختلالات روانی به سنت روانشناسی تبدیل شده و دیگر کسی به سایر وظایف مهم این رشته توجه نمیکرد.

از طرفی روانشناسی خیلی کمتر به دو وظیفهٔ مهم دیگری خود یعنی «بالا بردن میزان شادکامی و رضایت از زندگی» و «کشف و پرورش استعدادها» میپرداخت.
حال وقت آن بود که در دنیای روانشناسی تغیری صورت گیرد تا روانشناسی بتواند بهصورت جامعتری به همه مسائل زندگی انسان بپردازد.
نوبت روانشناسی مثبتگرا بود که پای خود را فراتر از بررسی آسیبهای روانی و نقاط ضعف انسانی بگذارد. رویکردی که همتش پرورش صفات مثبت و نقاط قوت انسان باشد و نهفقط درمان بیماریهای روانی.
روانشناسی مثبتگرا آمده است تا دغدغهٔ اصلی روانشناسی را از درمان بیماریهای روانی و مداخله کردن در وضعیتهای بد زندگی را به سمت یک زندگی باکیفیت و شادکام تغییر دهد. همچنین آمده است به ما کمک کند تا استعدادهای خود را کشف کنیم و پرورش دهیم و از خودمان نسخهٔ بهتری بسازیم.
بهطور کلی روانشناسی مثبتگرا به این موضوع میپردازد که چگونه کیفیت زندگی خودم را بالاتر ببرم و وضعیت خودم را بهتر کنم.همچنین تمرکزِ اصلیِ این رویکرد، ایجاد شایستگی و بالا بردن توانمندیها است.
چرا فراگرفتن روانشناسی مثبتگرا ضروری است؟
ما جوهر خود را نمیشناسیم یعنی به توانمندیها خودمان آگاه نیستیم. به همین دلیل بیشتر مواقع سراغ کارهایی میرویم که برای آنها ساخته نشدهایم یا از کارهایی که توانمندی شاخصی در آنها داریم؛ غافل میشویم و گرانبهاترین سرمایه زندگی خود -عمرمان- را هدر میدهیم.
روانشناسی مثبتگرا برخلاف روانشناسیهای رفتارگرا، سراغ تغییر و اصلاح یک رفتار خاص در فرد نیست؛ بلکه به دنبال ارتقای سبک زندگی افراد است.
روانشناسان مثبت نگر معتقد هستند که فنون موردنظر آنها نهتنها از سطح افسردگی افراد میکاهد؛ بلکه راه و روش درست زندگی کردن را به آنها میآموزد و باعث رضایتمندی از زندگی و درنهایت سعادتمندی را به افراد آموزش میدهد.
رواندرمانی مثبتگرا بهگونهای مؤثر میتواند از طریق ایجاد هیجانات مثبت، پرورش دادن توانمندیهای ویژه هر شخصیت و پرداختن به موضوع معنا موجب تغییرات شگرف در زندگی انسانها میشود.
همچنین رویکردی برای بالا بردن خلاقیت است و راهکاری کاربردی و اثربخشی برای رویارویی با مشکلات و پیچیدگیهای زندگی دارد.
بهعبارتدیگر به شما کمک میکند تا چنان از لحظه کنونی و کاری که اکنون انجام میدهید لذت ببرید که متوجه گذر زمان نشوید. (همان چیزی که به آن غرقه شدن میگویند)
مارتین سیلیگمن در کتاب خودشکوفایی، دستآوردهای روانشناسی مثبتگرا را اینچنین دستهبندی میکند:
تجربه حالت غرقگی و لذت
تجربه هیجانات و احساس مثبت
یافتن معنا
رابطه موفق
موفقیت
لازم به ذکر است که این دورهٔ جامع، شامل بیش از ۱۵ ساعت آموزش صوتی باکیفیت است که بعد از ثبتنام، به تمامی محتوای دوره دسترسی مستقیم خواهید داشت.
افزایش تجربهٔ احساسات مثبت مثل شادمانی، رضایت و لذت
پرورش توانمندیها، امید و خوشبینی
پرورش صفات مثبت مثل پشتکار، خلاقیت و پختگی
پرورش تابآوری
کشف معنای زندگی
غنیسازی رابطه و بالا بردن میزان موفقیت