زندگی متعادل با توجه به شرایطی که هر کدام از ما آن را تجربه میکنیم، متفاوت است!
وقتیکه تعادل زندگی هر یک از ما بر هم میخورد، فرصت خوب زندگی کردن را از دست میدهیم. این موضوع باعث میشود که بهترین تجربههای زندگی را از دست بدهیم یا نتوانیم در آینده تجربیات خوبی را داشته باشم.
یکی از دردناکترین تجربههای هر انسانی زمانی است که میخواهد با فرد دیگری وقت بگذراند؛ اما دیگر آن فرد حضور ندارد. این عدم حضور، میتواند بهواسطه جدایی یا مرگ آن فرد باشد.
همچنین همانطور که در مقاله انواع اعتیاد انسان نیز بررسی کردیم، بسیاری از ما بهواسطه انواع اعتیادها فرصت زندگی کردن را از دست میدهیم؛ اما موضوع به همینجا ختم نمیشود.
تصور کنید که بهواسطه یک اعتیاد، فرصت بازی کردن و برقراری یک ارتباط سالم با فرزند خود در دوران کودکیاش را ندارید. این موضوع زمینهای میشود که حتی در دوران نوجوانی هم نتوانیم با فرزندمان وقت بگذرانیم.
از طرفی وقتی به موضوع تعادل در زندگی میپردازیم، عوامل زیادی هستند که ممکن است نتوانیم بهخوبی این تعادل را ایجاد کنیم. بهعنوانمثال اجبار به بیشتر کار کردن، عاملی است که تقریباً اغلبمان به آن فکر میکنیم.
در این حالت بهواسطه وضعیت اقتصادی موجود و برای اینکه اوضاع را تحت کنترل در بیاوریم، مجبور به کار کردن بیشتر میشویم. درواقع وضعیت بد اقتصادی، ما را وادار به کار کردن بیشتر میکند.
از طرفی برای ترفیع گرفتن و داشتن درآمد بیشتر، احتمال اینکه به این وضعیت ادامه دهیم، بسیار زیاد خواهد بود؛ اما آیا میتوان در این شرایط هم متعادل زندگی کرد؟

آیا همچنان میتوانیم متعادل زندگی کنیم؟
با تمام مواردی که گفتیم، داشتن یک زندگی متعادل در دنیای امروز امری شدنی است!
حتی میتوان در زمان کمی به این تعادل رسید. البته باید اشاره کنیم که این موضوع بسیار سخت خواهد بود؛ اما با شناخت جنبههای مختلف زندگی (اهداف، روابط و افکار) میتوانیم این مسیر را بهتر طی کنیم.
همچنین لازم به توضیح است که نیاز به کشف داریم و دراینباره، علم به کمکمان خواهد آمد و با راهکارهایی که بسیار آزموده شدهاند و افراد زیادی نیز از آنها استفاده کردهاند؛ میتوانیم قدمی اثربخشتر برداریم.
افراد زیادی قبل از ما متعادل و نامتعادل زندگی کردهاند که هر گروه، ویژگیهای مختلفی دارند و علم، امکان یافتن سبک زندگی متعادلمان را فراهم میکند.
نکتهٔ مهم دیگر اینکه متعادل کردن یک زندگی نامتعادل، اساساً با خواست و اراده، رویا پردازی، خواندن رُمان، نگاه کردن به فیلم راز و دیدن فیلمهای سینمایی امکانپذیر نیست. حتی با مهاجرت هم نمیتوان این تعادل را ایجاد کرد.
تعادلِ زندگی دقیقاً چیست؟
تعریفهای زیادی را میتوان برای تعادل در نظر گرفت؛ اما آنچه مقصودمان است، در جملهٔ زیر خلاصه میشود.

تعادل زندگی بیشتر از اینکه جنس شناخت و فهم داشته باشد، از جنس انجام دادن است. یعنی مجموعه کارهای روزانه موجب داشتن یا نداشتن یک زندگی متعادل خواهند شد.
برای مثال فردی را در نظر بگیرید که بهجای ۴۰ ساعت در هفته، ۹۰ ساعت یا بیشتر کار میکند. از طرفی فردی که بهجای ۸ ساعت خواب، ۱۲ ساعت میخوابد. یا فردی که بهجای تفریح معین روزانه، اغلب وقتش را تفریح میکند.
همانطور که تا اینجا هم اشاره کردیم، زندگی متعادل از جنبههای مختلفی تشکیلشده است که هر یک از ما میتوانیم با اختصاص دادن زمان و توجه کافی به هر بخش، قدم بزرگی برای ایجاد این تعادل برداریم.
بهطورکلی میتوانیم بگوییم که هرچه برای خوشنود کردن خودمان در طول شبانهروز بیشتر تلاش کنیم، به سمت متعادل کردن زندگی پیش خواهیم رفت و ایجاد تعادل، تنها با انجام دادن صورت خواهد گرفت. پس میتوانیم بگوییم که متعادل زندگی کردن، یک هنر است.
یک دام اساسی!
تا اینجا با مفهوم زندگیِ متعادل بیشتر آشنا شدهایم. اکنون زمان مناسبی است که یک دام مهم را باهم بررسی کنیم. ما دقیقاً متوجه شدیم که زندگی نامتعادل، چه آسیبهایی را برایمان دارد؛ اما به این نپرداختیم که اساساً این تعادل کجا برهم میخورد.
در تعریف تعادل زندگی متعادل، اشاره کردیم که برای خوشنود کردن خودمان اقدام به انجام کارهای مختلف میکنیم. دام اساسی زمانی است که فکر میکنیم تنها با داشتن و فتح یکی از قلمروهای زندگی، میتوانیم به رضایت و خشنودی دست پیدا کنیم.
مثلاً اگر فکر میکنیم که مهاجرت یا درآمد بیشتر بهتنهایی میتوانند موجب افزایش رضایتمندی شوند، سخت در اشتباهیم. اگر حاصل کارها و اقدامهایمان مهاجرت، پول بیشتر یا هر دستاورد دیگری باشند، آن زمان است که بدون برهم خوردن تعادل زندگی به دستاورد رسیدهایم.
از آنجایی که در حال تهیهٔ سلسله مقالاتی با موضوع ساخت زندگی متعادل هستیم، پیشنهاد میکنیم که یکی از مهمترین عواملی که در نامتعادل شدن زندگی نقش مهمی دارد را مطالعه کنید. برای دسترسی سریع و آسان به این مقاله اثربخش، کافی است دکمه زیر را انتخاب کنید.